هاناهانا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

هانا جون دختری از کهکشانی دیگر

سی و شش هفتگی هانا تو شکم مامانی

امروز دوشنبه  یازدهم مهر ماه سال 1390 دختر گل مامان و بابا امید زندگی مامان و بابا هانا جون وارد هفته 36(ماه نهم) شده  مامان امروز صبح رفت صدای قلب نی نی نازش رو شنید و خانم دکتر گفت همه چیز خیلی خوبه، خدا را شکر می کنیم که تا به امروز همه چیز مرتبه بوده امیدوارم که این ماه آخر خوب پیش بره و تو گل زیبا زودتر به دنیا بیای وبه جمع خانواده بپوندی برای رسیدن آن روز لحظه شماره می کنیم.                             ...
23 مرداد 1391

مشخص شدن روز تولد هانا فرشته کهکشانی

دختر گلم امروز سه شنبه 26 مهر 1390 ساعت 17 خانم دکترفریبا خانی پویانی پس از معاینه مامان گفت که روز پنج شنبه28 مهر 1390 ساعت 12 به دنیای مامان و بابا پا می گذاری .ما لحظه شماری مکنیم که زودتر زمان تولدت فرا برسه ومارو خوشحال کنی خدا رو شکر می کنیم به خاطر نعمت زیبایی که به ما عطا کرده.                                    ...
23 مرداد 1391

تمیز شدن روده ها

دختر گلم پس از چند روز تلاش خبرگان بچه داری با خوردن ترنجبین و فلوس شکمت کار کرد و تمام رودهات تمیز شد در پایان این تلاش چند روزه جشنی به این مناسبت در خانه بابا بزرگ برگزارشد.                                  ...
23 مرداد 1391

شب سه شنبه ٠٣/٠٨/٩٠ مراسم نام گذار ی هانا جون

 هرروز مامان بزرگ فاطمه و بابا بزرگ غلامرضا از کنار خانه خدا از مکه زنگ می زنند و حال هانا جون رو می پرسند، البته مامان بزرگ طلا  و بابا بزرگ غلامرضا از لحظه تولدت کنارت هستن،امشب سه شنبه ٠٣/٠٨/٩٠ همه فامیل شام میان خونمون  برای مراسم نام گذاری هانا جون                                                  ...
23 مرداد 1391

سوراخ کردن گوش هانا گلی

عصر پنج شنیه 8/2/91 هانا خورشید خانم ، همراه بابا ، مامان و عمه صدیقه رفتیم مطب آقای دکتر امینی سر چهار راه سی متری دوم  گوشهایش راه سوراخ کردیم. هانا جون کمی گرایه کرد بعد آمدیم نوبهار قد زدیم  شروع کرد به زوق کردن   ...
15 مرداد 1391

تمام شدن مرخصی زایمان مامانی

دوشنبه28/01/91 هانا جون شش ماهگی اش تمام شد و با مامانی و مامان فاطی رفتیم اداره آموزش پرورش ناحیه 2 کرمانشاه چون مامانی مرخصی زایمانش تمام شده بود باید می رفت سرکار بعد رفتیم درمانگاه پیش آقای دکتر منصوری که معاینه شد .خدا روشکردکتر راضی بود قدش شده 70 سانتیمتر وزنش ٨٠٠/٩  کیلوگرم  و دور سرش هم 41 سانتیمتر ماشاا... به دختر نازم . بعدش رفتیم پیش خانم مومن نژاد تا واکسن سه گانه و هپاتیت ب و فلج اطفال رو براش زد  ساعت 13 بود آوردیمش خونه بابا غلام تا تنها نباشیم کمی شیرخورد و قطره استامینوفن بعدش بابایی اومد خونه چون هانا جون واکسن زده بود زود اومد خونه هانا جون پاش درد میکرد و خیلی بیتاب بود شب تا صبح روز بعد بیتاب ...
15 مرداد 1391

آماده شدن لثه هانا جون برای دندان در آوردن

یک شنبه 28/١٢/90 بعداز ظهر هانا گلم خورشید خانم مامان و بابا وقتی داشتیم می رفتیم برای مسافرت نوروزی سال 91 داخل ماشین در طول مسافرت خیلی بی قراری می کرد وقتی رفتیم خونه خاله لیلا، خاله متوجه شد داره  لثه پهن می کنه که دندون در بیاره    ...
15 مرداد 1391