دراومدن دندونهای آسیاب
هانا جونم این روزها یه کمی بیقرار شدی به خاطره اینکه به سلامتی داری ٤تا از دندونهای آسیابت رو با هم در میاری مبارکت باشه انشاا... عزیزکم. این روزها که من مدرسه میرم تو هم میری پیش مامان فاطمه و نسبت به روزهای اول که میرفتی خیلی بهتر شدی چون اوایل مدام باید یا تو بغل بودی یا اینکه یکی مینشست پیشت،اما حالا برا خودت با اسباب بازیهات مشغول می شی . یکی از چیزهایی که خیلی بهش علاقه داری اینه که تا من یا بابایی می شینیم پای کامپیو تر توهم می آیی مدام دستکاری می کنی با دکمه ها ور میری و خاموش روشن میکنی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی