هاناهانا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

هانا جون دختری از کهکشانی دیگر

اولین سفر زیارتی

دختر گلم هانا روز پنج شنبه چهارم خردادبا اتوبوس رفتیم تهران و از اونجا با قطار رفتیم مشهد البته در سفر تنها نبودیم بابا بزرگها مامان بزرگها عمه ها و پسر عمو پارسا هم با ما همراه بودن حدود یک هفته مشهد بودیم که خیلی بهمون خوش گذشت توهم دختر گلی بودی واصلا اذیت نکردی مرسی عزیزم .،خدا نگهدار همه بچه های کوچولو باشه انشاءا...   ...
27 مرداد 1391

دندان در آوردن هانا جون

بالاخره دریک روز قشنگ بعد از دو ماه که هانا جون لثه هاش آماده شده بود دندون های خوشگلش زد بیرون وقیافه هانا جون رو با نمکتر کرد که البته این روز مصادف با سالگرد عقد مامان وبابا هم هست روزیکشنبه هفدهم اردیبهشت.مامان فاطی هم زحمت کشیدو یه آش دندونی خوشمزه برامون پخت دستش درد نکنه امیدوارم که همیشه دندون های سالمی داشته باشی.راستی الان دو هفته ست که مامانی سر کار میره و مرخصیش تموم شده وهانا صبح ها میره پیش مامان فاطی هرروز ظهر که مامان از سر کار میاد هانا گلی خودش و لوس میکنه دوست داره که همش بغل مامانی باشه قربون دخترگلم برم البته بزودی تعطیل میشم ودوباره  تمام روز رو باهم سپری می کنیم   ...
27 مرداد 1391

سفر به تبریز

عسلم بعد از اینکه از مشهد برگشتیم رفتیم تبریز خونه خاله نغمه و عمو علی مامان بابای ملینا جون اونجا عمو رضا خاله مریم خاله عاطفه و آرتین کوچولو هم بودن یک هفته هم تبریز بودیم در این مدت به پیرانشهر که زادگاه مامانی رفتیم وبعد از سالها این شهر رو دیدم بیشتر از همه به بابا غلام خوش گذشت چون خاطرات زیادی دراین شهر داره. ...
27 مرداد 1391

سی و شش هفتگی هانا تو شکم مامانی

امروز دوشنبه  یازدهم مهر ماه سال 1390 دختر گل مامان و بابا امید زندگی مامان و بابا هانا جون وارد هفته 36(ماه نهم) شده  مامان امروز صبح رفت صدای قلب نی نی نازش رو شنید و خانم دکتر گفت همه چیز خیلی خوبه، خدا را شکر می کنیم که تا به امروز همه چیز مرتبه بوده امیدوارم که این ماه آخر خوب پیش بره و تو گل زیبا زودتر به دنیا بیای وبه جمع خانواده بپوندی برای رسیدن آن روز لحظه شماره می کنیم.                             ...
23 مرداد 1391

مشخص شدن روز تولد هانا فرشته کهکشانی

دختر گلم امروز سه شنبه 26 مهر 1390 ساعت 17 خانم دکترفریبا خانی پویانی پس از معاینه مامان گفت که روز پنج شنبه28 مهر 1390 ساعت 12 به دنیای مامان و بابا پا می گذاری .ما لحظه شماری مکنیم که زودتر زمان تولدت فرا برسه ومارو خوشحال کنی خدا رو شکر می کنیم به خاطر نعمت زیبایی که به ما عطا کرده.                                    ...
23 مرداد 1391

تمیز شدن روده ها

دختر گلم پس از چند روز تلاش خبرگان بچه داری با خوردن ترنجبین و فلوس شکمت کار کرد و تمام رودهات تمیز شد در پایان این تلاش چند روزه جشنی به این مناسبت در خانه بابا بزرگ برگزارشد.                                  ...
23 مرداد 1391

شب سه شنبه ٠٣/٠٨/٩٠ مراسم نام گذار ی هانا جون

 هرروز مامان بزرگ فاطمه و بابا بزرگ غلامرضا از کنار خانه خدا از مکه زنگ می زنند و حال هانا جون رو می پرسند، البته مامان بزرگ طلا  و بابا بزرگ غلامرضا از لحظه تولدت کنارت هستن،امشب سه شنبه ٠٣/٠٨/٩٠ همه فامیل شام میان خونمون  برای مراسم نام گذاری هانا جون                                                  ...
23 مرداد 1391